روابط عمومی شرکت ایدکو (توزیعکنندهی محصولات کسپرسکی در ایران)؛ در بخش یک و دو از سیاستهای رمزارز و آینده از مفهوم پول غیرسیاسی، تورم در رمزارزها، استیبلکوینها، بحران بانکداری، طلا به عنوان استاندارد قدیمی، فدرال رزرو، آزادیخواهان و آنارکوکپیتالیستها و فناوری Web3 گفتیم و در بخش سوم و نهایی این مقاله قصد داریم کمی به مفاهیم زندگی سوم[1] و متاورس[2] بپردازیم. با ما همراه بمانید.
مسئله این است که آن مُهرههای بزرگ، دیدگاههای خودشان را در مورد اینکه جهان جدید باید چه شکلی باشد دارند و در رأس قدرتند؛ پس تصمیمگیری نهایی با آنهاست. مایکروسافت استراتژی متاورس را رونمایی کرد. فیسبوک حتی پیشروی کرد و نام آن را به متا تغییر داد؛ حرکتی که به باور ما نشان داد فیسبوک به زنده بودن مفهوم متاورس عقیده دارد اما نام متا هیچ ربطی به برند اولیه ندارد. بهترین روش برای توضیح مفهوم متاورس این است که از فیلم Ready Player One–ساخت سال 2018- برای ارجاع استفاده کنیم. حتی اگر آن را ندیده باشید هم تریلرش میتواند بیش از این مقاله برایتان توصیفگر باشد.
متاورس جهانی است موازی که با هدست واقعیت مجازی (VR) دسترسی بدان میسر میشود اما ورای بُعد سختافزاری آن زندگی دوم[3] خوابیده است. این نسخه بسطدادهشدهی فضای فیزیکی است؛ جایی که در آن قادر خواهید بود به اطراف حرکت کنید، با دوستانتان معاشرت کنید حتی کار کنید. میدانیم دارید به این فکر میکنید که: نکتهاش چیست؟ همه اینها را که میشود در زندگی واقعی انجام داد!
اما یادتان نرود نمیشود این ایده پیادهسازی متاورس روی این بسترها را انکار کرد: وقتی اینترنت معرفی شد افراد به شدت به اصل مفهوم شک داشتند. آنها نمیدانستند میشود ایمیل فرستاد، روزنامه الکترونیکی خواند و بدون اینکه فیزیکی کالا دیده شود میشود آن را به صورت آنلاین خرید. ولی 30 سال از آن زمان گذشته و ما اینجاییم با همه کارهایی که قبلاً درکش برایمان محال بود. چون این حالات تولید است که نیازهای مشتری را تعریف میکند نه برعکس. اگر همه تعاملات اجتماعی به آن سمت برود ما هم متاورس میخواهیم! به همین سادگی. مشتاقان فناوری آن را انقلاب جدید درست به مقیاس اینترنت میدانند.
متاورس و (نبودِ) بلاکچین
اما قبل از اینکه از خود بپرسیم آیا متاورس شانس این دارد که حتی روی زندگی ما اثر بگذارد باید یک چیز دیگر را شفافسازی کنیم: این سوال ربطی با بلاکچین دارد یا نه؟ سال 2002 پلتفرم زندگی دوم تصمیم گرفت هم در بخش دنیای مجازی و هم ارزهای خانگی بدون اینکه به هیچ فناوری مشروح در این مجموعه متکی باشد موفقیت کسب کند. با این حال با مفهوم فعلی متاورسهای دیگری به ما ارائه خواهد شد- جهانهایی که عاملین مختلف مدیریتشان میکنند. شما به یا از این جهانها تلهپورت خواهید شد (درست مانند جزایر همسایه). برای اینکه این تجربه کلی پایدار باشد باید اطلاعات در کل متاورسها اشتراکگذاری شود. اگر یک کفش اصل نایکی برای آواتار خود در قلمروی مایکروسافت میخرید قطعاً نباید انتظار داشته باشید وقتی به قلمروی فیسبوک میروید پای برهنه باشید! راهکار این است (البته به نقل از برخی): همه اشیاء مالکیتپذیر در متاورس باید بعنوان NFT نشان داده شوند و همین باز بلاکچین را به نوعی مکانیزم قابلیت همکاری در جهانهای دیجیتال تبدیل میکند.
هنوز مشخص نیست مایکروسافت و فیسبوک تا چه اندازه قرار است مفهوم متاورس را تبلیغ کنند اما تا اینجای کار که حرفی از بلاکچین نزدهاند. گرچه کنسرسیومی به نام Metaverse Standards Forum با شرکتهای ادوبی، انویدیا، علیبابا و کلی شرکت دیگر تشکیل دادهاند اما نگاهی سریع به شرکتکنندگان بخوبی نشان میدهد عاملین بلاکچین در کار نیستند! این نشان میدهد فرقی ندارد صنعت کریپتو باورش چیست به هر حال بیگتک قصد دارد مسیر خودش را پیش گیرد. حقیقت این است که برای مشکل چند متاورسی بودن یک راهکار روشنتر وجود دارد: پدیدار شدن یک هژمونی واضح. بازیکنندههای اصلی در فضای متاورس از بلاکچینها حرف نمیزنند چون قابلیتهمکاری فعلی فقط پلن B هست. آنها ترجیح میدهند رقابت را از بین ببرند و همان یک جزیره غولآسای خود (قلمروهایشان) را داشته باشند که هر کسی در جهان واقعی از آنها میتواند استفاده کند. اگر تاریخ نشانهای باشد، خاصیت "پذیرا بودن" خود شانس این را دارد که بشود از آن با استراتژی و کمی احتیاط استفاده کرد تا زمانیکه در نهایت وقتش برسد کاربران را قفل کرد.
چرا باید در مورد متاورس نگران بود؟
به طور کنایهآمیزی، مفهوم متاورسها وقتی بفهمیم بلاکچین در خود ندارند برایمان قابلهضمتر و قانعکنندهتر خواهد شد. بلاکچین فناوریای بود که –بگذارید یادتان بیاندازیم- تا به امروز به دلیل محدودیتهای ذاتیاش هیچ پروژهای را نتوانست اجرایی کند. بیرون بردن بلاکچینها از متاورسها این حقیقت را تغییر نمیدهد که بنیاد هر دو همان ایدئولوژیِ آزادیخواهانه است! در مورد متاورسها اما می شود گفت انحطاط ناگزیرشان در استبداد سازمانی واضحتر حس میشود. برخی متفکرین نام آن را گذاشتهاند «فئودالیسم فناوری». بعد از آن همه بحث و جنجال سر اینکه چطور رسانههای اجتماعی مکن است بافت اجتماعی جهان را تخریب کنند، آیا واقعاً میخواهیم نیمی از عمر خود را در قلمروهای دیجیتال صرف کنیم که صاحبانشان سازمانهایی هستند که همیشه مأیوسمان کردهاند؟ شاید انتخاب دیگری نداشته باشیم. شرکتهایی که شدیداً روی متاورس سرمایهگذاری کردهاند از قدرتمندترینهای این جهانند. شاید این قابلیت را داشته باشند (از طریق موقعیتهای غالب یا بازاریابی محض) که هر الگویی که در آن منتفعند را به زور به خورد ما بدهند. در حال حاضر با بهای سنگین هدستهای VR داریم محافظت میشویم اما این تا ابد به همین روال نخواهد ماند. میترسیم 20 سال دیگر انگیزههایی شکل گیرد برای داشتن هر یک از اینها در خانه و مقاومت در برابر متاورس به قیمت انزوای اجتماعی!
بگذارید مطلب را با ارائه یک دلیل جمعبندی کنیم. چرا شرکتهای فناوری برای مبارزه با این نبرد دلیل اگزیستانسیالی میآورند؟ در واقع چون سرمایهداری فاز آخر دارد با مشکل ساختاری مواجه میشود. این سیستم به رشد نیاز دارد و در واقع فقط اگر رشدش تداوم داشته باشد بقای آن میسر میگردد. اما سقفی وجود دارد: رشد هم از یک جایی به بعد متوقف میشود! نه برای دلایل اخلاقی اما فقط برای اینکه در نهایت کره زمین خالی از منابع خواهد شد. اینکه میگویند «نمیشود رشد بینهایت در جهانی فانی داشت» اغلب زمانی به کار میرود که بخواهند از رشدزدایی دفاع کنند و کپیتالیسم را بردارند.
پاسخ زیرکانه سرمایهداری دور زدن واقعیت و ایجاد جهانهای جدید –این بار هم مجازی و هم بینهایت- است؛ جایی که ارزش را بشود از همیشه بیشتر استخراج کرد. وقتی به متاورسها از این زاویه نگاه میکنیم متوجه میشویم چرا در درجه اول به عنوان بازار طراحی شدهاند جایی که کالاهای زندگی واقعی را میشود کپی کرد و از نو فروخت و در این میان شرکتهای چندملیتی هم دارند نقش مالکان پرقدرت را ایفا میکنند. هدف غایی، کالایی کردن تکتک جنبههای زندگیمان است.
نتیجهگیری
خیلی راحت میشود تقصیرها را گردن بلاکچین انداخت که این همه شکست خورد و برای جبران اقدامی نکرد. اپهایی که برایمان آوردند (یا هنوز امید دارند برایمان بیاورند) ابزوردند. همهچیز بلاکچینها ایراد دارد. بهترین حالتش این است که آنها کاملاً بیهودهاند. اغلب، کره زمین را ویران میکنند و باعث پیدایش انواع جدید ظلم میشوند. با این حال وعدههایی که میدهند همیشه برعکس است. رویای بلاک چین با خود وعدهی جامعهی عادلانهتر میشود با کمی چاشنی گرفتن انتقام از جهان مالی که بارها زندگی افراد را خراب کرده است. نباید از اینکه سخت بشود بلاکچین را رها کرد متعجب شویم. اینکه چطور جایگزین بعدی میخواهد بیداد کند برایمان جالب خواهد بود! مسئله ایجاد موقعیتهای مشکوک مالی نیست؛ بلکه جامعه مدرنی است که بسیاری از مردم را بدون امید برای بهبود زندگیشان رها میکند. تنها ابزار بهبود شرایط زندگی قمار است و تازه این ابزار هم روشی هستند برای انتقال ثروت از محرومان به ثروتمندان! فریب اسم و رسمشان را نخورید، رمزارزها، انافتی و بلاکچینها فقط و فقط باعث نابرابری بیشتر بین قشرها میشوند. این روال ادامه دارد تا وقتی در مقابلش بایستیم و کاری انجام دهیم. فراتر از همه اینها –مخاطب گرامی- هر کجا که هستی اگر تلاش داری از این مصیب بیرون بیایی امیدواریم موفق شوی اما بلاکچین راهش نیست.
[1] Third Life
[2] Metaverse
[3] Second Life
منبع: کسپرسکی آنلاین (ایدکو)
کسپرسکی اسم یکی از بزرگترین شرکتهای امنیتی و سازنده آنتی ویروس است که برخی از کاربران اشتباهاً این شرکت و محصولات آنتی ویروس آن را با عناوینی نظیر کسپرسکای،کاسپرسکی، کسپراسکای، کسپراسکای، و یا کاسپراسکای نیز میشناسد. همچنین لازم به ذکر است مدیرعامل این شرکت نیز یوجین کسپرسکی نام دارد.