روابط عمومی شرکت ایدکو (توزیعکنندهی محصولات کسپرسکی در ایران)؛ پیشتر به ایراد کار NFTها و رمزارزها پرداختهایم و گفتیم آنها آنطور که باید به جایی که وعدهاش را داده بودند ختم نشدند. شاید ما هم همانجا متوقف شده باشیم: از اینها گذشته اول پرسشمان این بود که آیا میشود از انافتیها به ثروت رسید؟ پس حالا که به این نتیجه رسیدیم پول درآوردن از آن تقریباً نامحتمل است چه چیزی برای گفتن باقی میماند؟ آیا این شبیه به شلاق زدن اسبی مرده نیست؟ متاسفانه باید بگوییم اسب کاملِ کامل هم نمرده. هرچند هم که ما (البته این مقاله بیشتر نظرات نویسنده تیم کسپرسکی است نه صرفاً خود شرکت کسپرسکی!) شما را از ورود به جهان رمزارز منصرف کنیم و هرچند که جهان هم از این رمزارزها آسیب ببیند باز هم نیروهای سر کار، بقای آن را تضمین میدهند و تازه آن را به زندگی روزمره ما نیز عمیقتر تزریق میکنند. برای همین است که پیش از اینکه مسیرمان از هم جدا شود یک نکته نهایی هست که دوست داریم با شما بازگو کنیم: رمزارزها هرچه را که وعده دادهاند محقق نمیکنند اما اگر هم بکنند باز فاجعه خواهد بود! با ما همراه بمانید.
بحران بانکداری
بیایید با بحث در مورد وضعیت فعلی بازار رمزارز شروع کنیم. در ماه می 2022 سرمایه آن از 1.8 به 2.2 تریلیون دلار افت کرد که این یعنی معادل تولید ناخالص ملی کشور لهستان. تا این زمان که مطلب را مینویسیم این مبلغ به 1 تریلیون دلار رسیده است. فضای انافتی نیز به شدت در نیمه اول 2022 افت کرده است؛ این آسیب جدی به اکوسیستم وارد کرد؛ اکوسیستمی که در آن عاملین اصلی مشکل نقدینگی پیدا کردند. همین نوامبر یکی از بزرگترین صرافیهای جهان -FTX- اعلام ورشکستگی کرد و مدیریتش با اتهامات سوءرفتار فاحش مواجه شد. سقوط FTX با بدهیهای 10 تا 50 میلیارد دلار مطمئناً چشمانداز رمزارز را برای همیشه تغییر خواهد داد. اما 2022 نیز از قبل سال سختی بود: استیبل کوینهایی چون Tether یا Terra در تقلایند تا برابری خود را با دلار آمریکا حفظ کنند از قبل هم با مشکلات وخیمی دست و پنجه نرم میکردند. استیبل کوینها روشی با نوسان کم (در حالت ایده آل، بدون نوسان) برای ذخیره سرمایه بدون خروج از فضای ارزهای دیجیتال ارائه میدهند. اگر انتظار دارید اتریوم پایین بیاید، میتوانید تمام ذخایر خود را در برابر مقدار معادل آنها در استیبل کوین مبادله کنید و بعداً دوباره اتریوم را با قیمت پایین تری خریداری نمایید. این فرآیند سریعتر و ارزانتر از پرداخت نقدی به دلار است - حتی به طور موقت.
بدیهی است که برابری یک به یک استیبل کوینها با دلار باید به نحوی تضمین شود – در غیر این صورت آنها فقط یک ارز دیجیتال بی ثبات دیگر در بازار هستند. برخی برای حفظ تعادل به ابزارهای الگوریتمی تکیه میکنند، این درحالیست که برخی دیگر قول میدهند که ذخایر فیات کافی برای حمایت از ارز دارند. در هر دو مورد، تلاشهای اخیر برای پول نقد خوب پیش نرفت و شک موجهی را در مورد توانایی استیبل کوینها برای حفظ ارزش خود تحت فشار ایجاد کرد. این باعث شده است که افراد بیشتری سعی کنند چیزی را که بیشتر و بیشتر شبیه یک کشتی در حال غرق شدن به نظر می رسد رها کنند - فشار روی استیبل کوینها را افزایش داده و مشکل را بدتر می کند. برابری دلار از بین رفت. وحشت گسترش یافت.
نرخ ارز برای همه ارزهای دیجیتال تحت تأثیر قرار گرفت و سایر شرکت ها نیز سقوط کردند. اوایل سال جاری، سلسیوس، شرکتی که به عنوان یک بانک تجاری برای ارزهای دیجیتال عمل میکرد، مجبور به توقف برداشت شد و در نهایت اعلام ورشکستگی کرد. اندکی پس از آن، یکی دیگر از بانک های رمزنگاری به نام بابل نیز به دلیل مشکلات نقدینگی، برداشت را به حالت تعلیق درآورد. دقیقاً همین اتفاق در هفته های اخیر و پس از انتشار شایعاتی مبنی بر عدم حلال بودن FTX رخ داده است. اکوسیستم ایجاد شده برای «رهایی تودهها از بانک» در حال تجربه بحران بانکی است؛ دقت بیشتر روی این جمله از طنزش کم میکند!
رمزارزها در معرض تورم
دلایل اینکه چرا بیشتر افراد در تلاش بودند در چند ماه گذشته پول نقد کنند –که از پی آن چنین فاجعهای به بار آمد- ارزش بررسی دارند: بیشتر شاهدان متفقالقولند که دلیل ریشهای تورم بوده است که همین الان هم دارد روی واقعیترین اقتصادهای جهان اثر میگذارد. سرمایهگذاران در شرایط رکود، ریسکگریزتر میشوند و افراد نیز نیاز دارند از هزینههای خود بزنند- محروم کردن اکوسیستم از تورم تازه واردانی که بدانها وایسته است و بیرون بردن سرمایه از اکوسیستم. این نکته مهمی است زیرا یکی از آرگومانهای اصلی که به نفع رمزارزها شنیده میشود این است که چطور آنها میتوانند به عنوان پناهگاهی برای فرار از تورم استفاده شوند. علاوه بر این، تغییر ایجاد پول در قالب رمزارز سخت است:
برای مثال تأمین کلی بیتکوینها به تدریج افزایش مییابد تا به 21 میلیون برسد و بعد برای همیشه راکد میماند. علاقمندان به رمزارز معمولاً سریع انگشت اتهام را به سمت QE (تسهیل کمّی) میبرند و میگویند این دلیل تورم است و گواهی است برای اینکه نباید در مورد ارز به دولتها اعتماد کرد. اما در واقع برعکس است: بازار کریپتو مادامیکه سیاستهای QE سرمایهگذاران را با نقد رایگان بمباران میکند به راه است. اما حالا که مهمانی تمام شده است، همه با شتاب میخواهند خروج کنند! ما قبلاً میدانستیم که برخلاف اهداف اولیه طراحی ارزهای دیجیتال، تصمیمات دولتی بر دنیای ارزهای دیجیتال تأثیر میگذارد - مانند زمانی که چین استخراج را در قلمرو خود ممنوع کرد. امروز نیز بدیهی است که آنقدر که طرفدارانش میخواستند از اقتصاد دنیای واقعی جدا نشده است.
ابزورد بودن پول غیرسیاسی
گرچه بخش اول این رشته مطالب تمرکزش روی ایده ارزهای دیجیتال بود و اشاره داشت اینها اساساً ارزهای خوبی نیستند اما هنوز نقطه کوری وجود دارد که باید بررسیاش کرد: ای ایده که آنها میتوانند روزی انقدر پیشرفت کنند که این هدف را محقق سازند. بسیاری از علاقمندان بخوبی به کاستیهای فناوریهای فعلی بلاکچین واقفند اما امید دارند در آینده همه این کاستیها برطرف خواهد شد. اما اشتباه میکنند نه بخاطر اینکه انسان توانایی مهندسی محدودی دارد بلکه این دلیل که این ایده از اساس محکوم به فناست. از نظر تاریخی مدیریت پول همیشه در انحصار دولتها بوده است. قانون ویزیگوت ها در قرن هفتم استفاده از شکنجه را برای تحقیق در مورد جعل پول مجاز میدانست (در نهایت دست مجرم را قطع میکردند).
در امپراتوری کارولینگ (750-900 پس از میلاد)، چنین جنایاتی مجازاتش " آتش و مرگ" بود و این درحالیست که بریتنی قرن 15، جوشاندن و حلق آویز کردن (به ترتیب) را انتخاب کرد. با نزدیک شدن به دوران مدرن، جاعلان هنوز در فرانسه به اعدام محکوم میشدند - درست تا زمانی که مجازات اعدام در سال 1981 لغو شد. و امروز، ما در دنیایی زندگی میکنیم که بی خانمانها به دلیل تلاش برای خرید غذا با اسکناس های 20 دلاری جعلی از 3 تا 6 سال زندان محکوم میشوند. . پیام - هنوز هم - واضح است: هرگز سر به سر پول نگذارید.
این درسی است که فیسبوک وقتی تلاش داشت استیبلکوین مخصوص به خود را راهاندازی کند آموخت؛ شرکتی که زیاد سر و کارش به پول میافتد. ایده این بود که شرکتهای فناوری بزرگ مانند اوبر، لیفت، اسپاتیفای، پیلی و مسترکارد ارز جهانی مخصوص به خود را در قلمروی دیجیتال داشته باشند. اما آنها با مواجهه با فشار قانونی از سوی مقامات آمریکا مجبور شدند این پروژه را رها کنند و همه مالکیت و داراییهای معنوی را بفروشند. دولتها فوراً متوجه شدند که این به قدرت خودشان آسیب میزند پس آن را در نقفه خفه کردند. وقتی شرکتهای فناوری تلاش دارند سکه خود را بزنند در واقع جنبه کلیدی پول را نادیده گرفتند: ارز به عنوان یکی از چند ابزار مبادلهای در خلاء وجود ندارد بلکه بخشی است از سیستم اقتصادی گستردهتر که عمقاً با بافت جوامع ما عجین است. حفظ اقتصادی ثابت یکی از نقش های اصلی است که دولتها باید ایفا کنند. و وقتی آنها شکست میخورند میشود انتظار داشت پیچشهای داستانی دراماتیکی رخ دهد. افسردگی بزرگ در سال 1930 بزرگترین عاملی بود که به جنگ جهانی دوم انجامید.
در سالهای 1788 و 1789 نیز درست پیش از انقلاب فرانسه دو سال متوالی به محصولات ضرر خورد. ارز باید بخشی از جعبهابزاری در نظر گرفته شود که دولتها میتوانند وقتی کالای دیگری در خطر است بدان نفوذ کنند. بانکهای مرکزی میتوانند و باید ارز را ارزشمند کرده یا از ارزش بیاندازند و حتی بسته به زمینه ایجادشده آن را چاپ کنند. چرا؟ چون در یر این صورت مردم میمیرند. بحث سر اینکه این قدرت باید در دستان عاملین خصوصی و انتفاعی قرار گیرد (یا اصلاً نباید وجود داشته باشد) به چیزی جز ایمان بیچون و چرا به اثرات سرمایهداری قانونزدا نیاز ندارد. این معادل دیجیتالی این است که بگوییم ما افرادی میخواهیم مسئول بحران مسکن برای تسخیر فدرال رزرو. اگر نمونه کمتر دراماتیکش را میخواهید منطقه یورو[1] را در نظر بگیرید: اعضای دولت ارز جهانی را انتخاب کردند که کنترلش دست بانک مرکزی اروپاست و سیاستگذاریهای پولی اساساً بدان واگذار شده است. اکنون هر دولت این اتحادیه که از ابزارهای فوقالشرح محروم است در تقلاست تا بحرانهای مالی اخیر را تاب بیاورد.
متخصصین موافقند که این ایده، افتضاح بود. استفاده قابل بحث از کاهش ارزش یا تسهیل کمی توسط ایالت ها اغلب به عنوان استدلالی در مورد اینکه چرا مردم باید به ارزهای دیجیتال اعتماد کنند، استفاده می شود. نمی توان انکار کرد که این ابزارها در موارد متعدد به طور ناکارآمد مورد استفاده قرار گرفته اند، اما نمیشود هم گفت دوباره نباید مورد استفاده قرار گیرند. پول به قدری جزء لاینفک دولت داری است که فقط می تواند سیاسی باشد – و یکی از جنبه های اساسی سیاست ماهیت متضاد آن است. سیاست وجود دارد زیرا مردم در مورد چیزهایی از جمله نحوه مدیریت پول با هم اختلاف نظر دارند. پیشفرض ارزهای دیجیتال مبنی بر اینکه الگوریتمها باید برای حل این اختلافات پیادهسازی شوند، نشانهای از یک باور گسترده و نگرانکننده در فضای فناوری است که میتوانیم راهحلهای تکنولوژیکی برای مشکلات سیاسی پیدا کنیم. خیزش صنعت ما به سمت قدرت بسیاری از دانشمندان رایانه را دچار این توهم کرده است که درک آنها از رایانههایی که جامعه مدرن روی آنها کار میکند مساوی است با درک مشکلات خود جامعه. این اشتباهترین استدلال است:
- الگوریتمهایی که تاکنون ابداع شدهاند بهطور واضح نتوانستهاند چیزی را درست کنند - همانطور که بخشهای I و II این سری نشان دادند.
- هر الگوریتمی که در آینده پیشنهاد شود، به محض اینکه شیوع آن افزایش یابد، از بین میرود، زیرا دولتها نیاز وجودی دارند که از کنترل خود بر ارزهای خود محافظت کنند.
- الگوریتمها در وهله اول هرگز رویکرد درستی برای سیاست پولی نبودند، زیرا این سیاست همیشه باید ناشی از اجماع اجتماعی باشد و به صورت دوره ای مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد. به این ترتیب، صرفاً در قلمرو سیاسی قرار دارد.
بدتر اینکه، ایده مدیریت بیطرفانه توسط الگوریتمهاست که نادرستترین گزینه است. چیزی به نام الگوریتم خنثی نداریم؛ فقط الگوریتمها میتوانند همراه با سیاستهای هاردکدشده باشند.
سیاستهای رمزارزها
بنابراین باید بررسی کنیم که چه باورهای سیاسی در فناوریهای بلاکچین و ارزهای دیجیتال تعبیه شده است، زیرا این امر ما را در مورد خطرات پذیرش گسترده آگاه میکند. اگر کد قانون باشد، منظور کدام قانون است؟!
ادامه این مطلب بزودی بارگذاری خواهد شد...
[1] EURO ZONE
منبع: کسپرسکی آنلاین (ایدکو)
کسپرسکی اسم یکی از بزرگترین شرکتهای امنیتی و سازنده آنتی ویروس است که برخی از کاربران اشتباهاً این شرکت و محصولات آنتی ویروس آن را با عناوینی نظیر کسپرسکای،کاسپرسکی، کسپراسکای، کسپراسکای، و یا کاسپراسکای نیز میشناسد. همچنین لازم به ذکر است مدیرعامل این شرکت نیز یوجین کسپرسکی نام دارد.