مصاحبه اشپیگل با بنیانگذار کسپرسکی

25 دی 1390 مصاحبه اشپیگل با بنیانگذار کسپرسکی
یوجین کسپرسکی، بنیانگذار شرکت کسپرسکی، دانش آموخته ریاضیات و رمزنگاری است و از او به عنوان یکی از برترین کارآفرینان IT و از قابل ترین شکارچیان ویروس در جهان یاد می شود.

وی در گفتگو با نشریه آلمانی اشپیگل درباره موضوعات مختلفی همچون حملات اخیر هکرها به شرکت های چندملیتی، پشت پرده طراحان ویروس استاکس نت، ماجرای ربوده شدن پسرش ایوان، نگرانی وی از گسترش خشونت در فضای اینترنت و... سخن می گوید.


اشپیگل: آقای کسپرسکی! آخرین باری که یک شکارچی ویروس مثل شما، خودش به دام حملات هکری افتاد چه زمانی بود؟

کسپرسکی: اخیراً رایانه من دو بار آلوده شد. یک بار زمانی بود که یکی از آشنایانم در یک کنفرانس، حافظه فلشی را که به وی داده بودم به من برگرداند و من پس از استفاده دیدم که رایانه ام ویروسی شده است. البته در این خصوص ضدویروسیکه ما تولید می کنیم به دادم رسید. مورد دوم وقتی بود که من به وب سایت آلوده یک هتل در قبرس مراجعه کردم. اصولاً صرفنظر از هوشیاری و زرنگی افراد، این اتفاقات ممکن است برای هر کسی رخ بدهد.من هم مانند دیگران به ابزارهای حافظتی نیاز دارم...

اشپیگل: ویروس شناسان گاهی اوقات درباره عملکرد وحشتناک ویروس های هوشمند، داد سخن می دهند. آیا شما هنوز هم از فناوری نهفته در یک ویروس رایانه ای هیجان زده می شوید؟

کسپرسکی: هر چه یک ویروس پیچیده تر باشد، شکستن الگوریتم آن با هیجان و لذت بیشتری همراه است. اگر من بتوانم چنین الگوریتمی را بشکنم، خوشحال خواهم شد. اگرچه گاهی اوقات کمی حس احترام نسبت به افراد حرفه ای که این ویروس را نوشته اند در من جان می گیرد اما به هر حال جایی برای ذوق زدگی وجود ندارد. هر ویروس یک جرم است و هکرها کار نادرستی انجام می دهند. من هم هرگز با یک هکر کار نخواهم کرد.

اشپیگل: شما و شرکت وابسته به شما، برندگان یک جبهه جدید جنگی هستید.

کسپرسکی: خیر، این جنگ هیچ برنده ای ندارد و در آن فقط خلافکاران و قربانی ها حضور دارند. حداکثر کاری که از دست ما بر می آید این است که جلوی از کنترل خارج شدن جریان امور را بگیریم. فقط دو چیز می تواند این قضیه را از ریشه حل و فصل کند، که البته هر دوی اینها نامطلوب و نشدنی است: یا جلوی رایانه ها را بگیریم و یا جلوی مردم را.

اشپیگل: هرچند در حال حاضر شرکت شما Kaspersky Lab بیش از 2000 نفر رابه استخدام خود درآورده، ولی این شرکت در مقایسه با برخی تولیدکنندگان نرم افزارهای ضدویروس مثل مکافی و سیمانتک، شرکت کوچکی به شمار می رود. آیا این احتمال هست که شما به حد و اندازه آنها برسید؟

کسپرسکی: ما به شدت مشغول کار و تلاش هستیم. روسیه مهمترین مزیت رقابتی ماست. بهترین برنامه نویسان جهان از مسکو هستند. این شهر میزبان تعداد زیادی دانشگاه های فنی کاملاً برجسته است. هرچند روسیه نمی تواند همانند آلمان خودرو بسازد ولی در نوشتن نرم افزارهای حرفه ای،از تخصص خوبی برخوردار است.

اشپیگل: زمانی کا گ ب شما را برای رمزگشایی آموزش داده است. آیا این عامل، دلیل اصلی عدم توسعه کار شما در جهان غرب بوده است؟

کسپرسکی: خیر، واقعیت این است که ما یک شرکت روسی هستیم و گاهی اوقات احساس می کنیم نسبت به ما مقداری سوءظن وجود دارد. با این حال در زمان حاضر ما در آلمان حائز رتبه اول هستیم و از رشد سریعی در آمریکا برخورداریم، حتی مشتری هایی نیز از بین کشورهای ناتو داریم.

اشپیگل: ویروس ها بیشتر از کدام کشورها می آیند؟

کسپرسکی: به سختی می توان به این سوال پاسخ داد چرا که متاسفانه ویروس ها کارت شناسایی ندارند (!) با این حال ما حداقل می توانیم زبان فرد ویروس نویس را از نحوه ارتباط وی با ویروسش و دستوراتی که به آن می دهد تشخیص بدهیم.

اشپیگل: برنامه نویس های روس فقط به کارهای مثبت نمی پردازند. ما اینگونه فرض می گیریم که آنها در صنعت ویروس نویسی هم کاملاً دست دارند.

کسپرسکی: بر اساس تعداد ویروس های برنامه ریزی شده، ما پس از چین و آمریکای لاتین در جایگاه سوم قرار داریم. متاسفانه در عرصه بزهکاری های سایبری، روس ها بازیگران قهار و پیچیده ای هستند و امروزه بر اساس سفارش هایی که دریافت می کنند، ویروس ها و تروجان های پیچیده ای ابداع می نمایند. همچنین آنها با استفاده از اینترنت به پولشویی می پردازند. با این حال بیشترین تعداد برنامه های مخرب، در چین نوشته می شود. این بدان معناست که نویسندگان این برنامه های تبهکارانه احتمالاً به طور مستقیم از دولت این کشور حمایت می شوند، و یا توسط سنگاپور، مالزی و حتی کالیفرنیا مورد پشتیبانی قرار دارند؛ یعنی جایی که هکرها به زبان ماندارین سخن می گویند.

اشپیگل: موضوع بسیار جالبی وجود دارد و آن اینکه هرچند هند یکی از غول های ITدر جهان به شمار می رود ولی ظاهراً تعداد ویروس هایی که در این کشور نوشته می شود بسیار اندک است.

کسپرسکی: به طور کلی سطح جرم و جنایت در هند پایین است. شاید این موضوع در گرایش های فکری مردم آن سامان ریشه داشته باشد. هند و چین تقریباً دارای جمعیت یکسان هستند و میزان استفاده از رایانه بین مردم این دو کشور به یک اندازه است. همچنین استانداردهای زندگی و ریشه های مذهبی این دو نیز کمابیش به هم نزدیک است ولی چین به حدی ویروس تولید می کند که گویی برای این کار از یک خط مونتاژ بهره می گیرد!

اشپیگل: چرا در حالی که برخی از خطرناک ترین حلقه های هکری در روسیه شکل می گیرد، تعداد شرکت های نرم افزارهای این کشور که در سطح جهان شناخته شده باشد – مانند شرکت شما – اندک است؟

کسپرسکی: هرچند برای این قضیه دلایل مختلفی وجود دارد اما به نظر من مشکل اصلی از آنجا آب می خورد که در روسیه به طور سنتی، سطح آموزش های فنی بالاست و این امر طی نسل ها، از معلمان به دانش آموزان انتقال یافته است. با این حال هیچ معلمی نبوده که بداند چگونه می توان با این آموزش ها یک کسب و کار به راه انداخت. طی هفت دهه تسلط کمونیسم، روی آوردن به کسب و کار و راه اندازی تجارت امر غیرمجازی تلقی می شده است. بسیاری از رهبران تجاری امروز حدود 50 سال سن دارند و این یعنی آنکه این افراد در دوره شوروی به دنیا آمده اند.این افراد اغلب نوعی پرده آهنین در ذهن خود دارند. آنها دوست دارند برای تعطیلات به خارج از کشور بروند، اما وقتی پای کسب و کار به میان می آید خود را به کشورهای اتحاد جماهیر شوروی محدود می کنند زیرا در این کشورها مردمی زندگی می کنند که به زبان آنها سخن می گویند و فرهنگ آنها را درک می کنند. امیدوارم ما شاهد نسل جدیدی باشیم که از دیگر فرهنگ ها و کسانی که به زبان انگلیسی تکلم می کنند، واهمه نداشته باشند.

اشپیگل: یاندکس (Yandex) موتور جستجوی روسی، در عرضه اولیه عمومی در بورس نیویورک، به رقم 3/1 میلیارد دلار (912 میلیون یورو) رسید که این، بالاترین عرضه عمومی اولیه سهام در صنعت IT پس از گوگل به شمار می رود...

کسپرسکی: که این یک سیگنال مهم و باورنکردنی برای بسیاری از مردم اینجا قلمداد می شود. به این معنا که یک شرکت روسی نشان داده که با استفاده از توان مغزهای خودمان و به جای بهره گیری از منابع طبیعی که در اختیار داریم، می تواند به موفقیت دست پیدا کند. این یک رویای آمریکایی است که در حال حاضر به یک رویایی روسی شده است. ضمناً این موضوع یعنی درآمدزایی بدون استفاده از نفت و گاز.

اشپیگل: یک مرتبه شما خود را به عنوان یک انسان بسیار پارانوئید (کسی که همه را دشمن خود می پندارد) توصیف کرده بودید. به نظر شما بدترین فاجعه ای که یک ویروس رایانه ای می تواند به وجود آورد چیست؟

کسپرسکی: در دوران اتحاد جماهیر شوروی ما یک جوکی داشتیم که می گفت: آدم خوش بین انگلیسی می آموزد زیرا امید دارد که در آینده دروازه کشور باز خواهد شد. فرد بدبین زبان چینی یاد می گیرد زیرا از این که چین بر ما غلبه کند، در هراس است. فرد واقع گرا هم کار با کلاشنیکف را می آموزد. امروزه خوش بین چینی یاد می گیرد، بدبین زبان عربی را...

اشپیگل: ... و واقع گرا؟

کسپرسکی: ...کار با کلاشنیکفش را ادامه می دهد. حتی آمریکایی ها هم به تازگی صریحاً اعلام کرده اند که به حملات وسیع و مخرب اینترنتی، با یک حمله نظامی کلاسیک پاسخ خواهند داد. اما اگر حمله سایبری علیه ایالات متحده از داخل مرزهای این کشور به راه بیفتد، آنها چه خواهند کرد؟ امروزه همه چیز به رایانه ها بستگی دارد: تامین انرژی، هواپیماها، قطارها. من از این نگرانم که اینترنت به زودی به یک منطقه جنگی تبدیل شود؛ یعنی عرصه ای برای حملات حرفه ای به زیرساخت های مهم و حیاتی.

اشپیگل: این اتفاق چه زمانی رخ خواهد داد؟

کسپرسکی: دیروز! چنین حملاتی در گذشته وقوع یافته است.

اشپیگل: شاید شما به استاکس نت، یک به اصطلاح ابرویروس که برای خرابکاری در تاسیسات هسته ای ایران برنامه ریزی شده، اشاره می کنید.

کسپرسکی: متاسفانه سازمان اطلاعات اسرائیل هیچ گزارشی در این خصوص به ما نداده است. در اینترنت و رسانه ها صحبت بسیاری هست مبنی بر اینکه استاکس نت یک پروژه مشترک آمریکایی و اسرائیلی بوده و من فکر می کنم محتمل ترین گزینه همین است. این ویروس بسیار حرفه ای تهیه شده و شدیداً نظر مرا به خود جلب کرده است. پروژه استاکس نت میلیون ها دلار هزینه در بر داشته و یک تیم از مهندسین کاملاً آموزش دیده و کاردان چندین ماه بر آن کار کرده اند. در این پروژه هیچ نشانه ای از حضور افراد آماتور و غیرحرفه ای دیده نمی شود.این کار توسط چند کارشناس حرفه ای که موضوع را بسیار جدی گرفته اند صورت پذیرفته است. شما در مبارزه با این افراد پیروز نمی شوید، چرا که آنها میدان را واگذار نمی کنند.

اشپیگل: ابر ویروسی مثل این، چه نوع خسارت هایی ممکن است به بار آورد؟

کسپرسکی: آیا شما ماجرای قطع سراسری برق در بخش های وسیعی از منطقه آمریکای شمالی در اوت سال 2003 را به خاطر می آورید؟ من کاملاً مطمئنم که امروزه یک ویروس می تواند فاجعه بیافریند. تازه این قضیه مربوط به هشت سال قبل است.

اشپیگل: ماموران آتش نشانی معمولاً در توصیف خطرات آتش، با شور و هیجان بسیار صحبت می کنند و از کلمات اغراق آمیز استفاده می نمایند زیرا آنها از طریق اطفای آتش درآمد کسب می کنند. آیا شما سعی می کنید مردم را از ویروس ها بترسانید، به این دلیل که رزق و روزی شما در این کار است؟

کسپرسکی: اگر من فقط به پول بها می دادم، تا الان شرکتم را عمومی کرده بودم. شما باور بکنید یا نه، هدف اصلی من این است که جهان را به محلی برای زندگی پاک تر و بهتر تبدیل کنم. پول مهم است ولی اگر من کارم را به خوبی انجام دهم، پول خودش به سراغت می آید.

اشپیگل: هکرها اخیراً به شرکت هایی نظیر لاکهید مارتین، گوگل و سونی حمله ور شده اند...

کسپرسکی: ... خیلی ساده به این دلیل که نفوذگران می توانند از سیستم های امنیتی مستحکم آنها عبور کنند و به داده های محرمانه دست یابند. این موضوع نه فقط شرکت ها بلکه تمام مردم آن کشور را در معرض خطر قرار میدهد. این قضیه یک صنعت جاسوسی خصوصی به شمار می رود که کشورها هم در آن دخیل هستند.

اشپیگل: منظور شما این است که دولت ها پشت سر بسیاری از این حملات قرار دارند؟

کسپرسکی: من این را غیرمحتمل نمی دانم.

اشپیگل: گوگل مدعی شده که حمله به سرویس ایمیل این شرکت از چین نشات گرفته است.

کسپرسکی: من هیچ اطلاعاتی که نشان بدهد چین سرمنشا این قضیه است ندارم. حرفه ای ها کار خود را از طریق پروکسی سرورها انجام می دهند. آنها ممکن است در چین مستقر باشند ولی از آمریکا کنترل شوند. شاید این قضیه فقط یک مساله رقابتی باشد اما مردم انگشت اتهام خود را به سمت چین نشانه رفته اند. در کسب و کار ما هر چیزی ممکن است رخ دهد.

اشپیگل: در سال 2007 مقامات استونی به روسیه بر سر برداشتن یادبود شوروی از پایتخت این کشور اعتراض کردند و خشم مسکو را برانگیختند. آیا به نظر شما پشت سر حملات سایبری که پس از این رویداد، علیه این کشور کوچک رخ داد، کرملین حضور داشته است؟

کسپرسکی: حمله به استونی یک کار دولتی نبوده بلکه کار هرزنامه نویس های خشمگین روسی بوده که شبکه های رایانه ای خاص موسوم به بات نت ها را مدیریت می کنند. این موضوع به یک نمونه کامل از جنگ سایبری علیه یک کشور تبدیل شد. هکرها فقط سایت های دولتی را از کار نینداختند بلکه هرزنامه های بسیاری منتشر نمودند که به فروپاشی سریع کانال های اینترنتی استونی منجر شد. در واقع ارتباط این کشور با خارج قطع شد و سامانه های بانکی، تجاری، حمل و نقل و همه چیز به محاق فرو رفت.

اشپیگل: آیا هکرهای روسی می توانند آلمان را کیش و مات کنند؟

کسپرسکی: (با خنده): ما چنین کاری نخواهیم کرد. اگر دست به این کار بزنیم، پس چه کسی گاز طبیعی ما را بخرد؟!

اشپیگل: گروهی از هکرها و گیک های رایانه ای دست به دست هم داده اند و یک گروه آنلاین گریزپا به نام آنونیموس (Anonymous) تشکیل داده اند که به طور مداوم حملات چریکی در فضای سایبر به راه می اندازد. نظر شما در مورد این گروه چیست؟

کسپرسکی: من فکر نکنم آنونیموس تاکنون خسارت عمده ای به بار آورده باشد. هرچند من از این گروه حمایت نمی کنم ولی برخی از این افراد نیت خوب و پسندیده ای دارند و صرفاً هدفشان این است که نگاه ها را به سمت رخنه ها و کاستی های امنیتی جلب کنند. البته در بین اینها کسانی هم هستند که نیات سوئی در سر دارند. تصور کنید که شما کلید درب منزل خود را در بخش بیرونی قفل جا گذاشته اید. یک حالت این است که کسی پیدا شود و این موضوع را به اطلاع شما برساند. اما ممکن است شخص دیگری هم پیدا شود که در همه شهر جار بزند که درب ورودی منزل شما باز است. در مورد آنونیموس که دست به کارهای غیرقابل پیش بینی می زند، همین شق دوم صادق است.

اشپیگل: آیا در آینده سازمان های تروریستی مثل القاعده هم می توانند جنگ سایبری به راه بیندازند؟

کسپرسکی: تروریست ها در درجه اول از اینترنت برای برقراری ارتباط، تبلیغات، جذب اعضای جدید و تامین منابع مالی استفاده می کنند. تاکنون بزهکاران مجرب اینترنتی نشان داده اند که با تروریست ها نزدیکی چندانی ندارند. ولی در آینده ما شاهد حملات اینترنتی علیه کارخانه ها، هواپیماها و نیروگاه های برق خواهیم بود. کافی است به فیلم «جان سخت 4» فکر کنید...

اشپیگل: ... که در آن بروس ویلیس مجبور است با ارتشی از هکرهای جوان به مقابله برخیزد.

کسپرسکی: نیمی از فیلم تخیل هالیوودی است اما نیمه دیگر آن کاملاً واقع بینانه است. این همان چیزی است که مرا واقعاً نگران کرده است.

اشپیگل: پسر 20 ساله شما ایوان، اخیراً توسط یک باند ربوده شد ولی چند روز بعد بدون اینکه آسیبی ببیند، آزاد شد. در روسیه، ثروتمند بودن چقدر می تواند خطرناک باشد؟

کسپرسکی: خطرناک تر از این در مونیخ و بدتر از آن در کلمبیاست؛ جایی که من معمولاً برای گذران تعطیلاتم با یک ماشین زرهپوش به آنجا مسافرت می کنم. فرزندان افراد کارآفرین و موفق، در دیگر کشورهای جهان هم ربوده می شوند. خدا را شکر که مقامات روسی و سرویس امنیتی من توانستند ایوان را نجات دهند. در قضیه آدم ربایی ایوان، خود وی هم تاحدی مقصر است چرا که پسرم آدرسش را از طریق فیس بوک منتشر کرده بود در حالی که من سال ها پیش به او هشدار داده بودم که هیچ نوع اطلاعات شخصی اش را در اینترنت منتشر نکند. شبکه های اجتماعی مثل فیس بوک و توییتر کار را برای بزهکاران آسان تر کرده است.

اشپیگل: پسر شما ریاضیات می خواند و کار وی هم برنامه نویسی است. آیا شما انتظار دارید او یک روزی مدیریت شرکت کسپرسکی را بر عهده بگیرد؟

کسپرسکی: شاید. اگر بتواند خوب از پس این کار بر بیاید.

اشپیگل: دره سیلیکون پر است از دانشمندان روسی. آیا شما هیچگاه نخواسته اید به آمریکا مهاجرت کنید؟

کسپرسکی: یک بار، آن هم در سال 1992. من در اولین سفرم به غرب، تازه از هانوفر به مسکو برگشته بودم. در آن زمان من نمی توانستم کاری انجام بدهم جز اینکه از روی تنفری که نسبت به کشورم احساس می کردم، سر تکان دهم. در آن زمان اختلاف طبقاتی خیلی گسترده بود، که البته امروزه بسیار کمتر شده است. از آنجا که من زیاد مسافرت می کنم، می دانم که در هر جایی جنبه های مثبت و منفی در حوزه های مختلف از قبیل اجتماع، اقتصاد و سیاست وجود دارد.

اشپیگل: آقای کسپرسکی! از وقتی که برای این مصاحبه اختصاص دادید متشکرم.

محصولات مرتبط

نظر خودتان را ارسال کنید


کاربر گرامی چنانچه تمایل دارید، نقد یا نظر شما به نام خودتان در سایت ثبت شود، لطفاً وارد سایت شوید.
*نظر
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت محفوظ و متعلق به شرکت گسترش خدمات تجارت الکترونیک ایرانیان است و هر گونه کپی برداری از آن پیگرد قانونی دارد